به گزارش مشرق، استعفای «ایوو مورالس» از سمت ریاست جمهوری بولیوی که در پی تهدید ارتش انجام شد، یک پیروزی برای کشورهای غربی بویژه آنهایی که سعی دارند آمریکای لاتین را همچنان به عنوان مستعمره در دستان خود نگه دارند محسوب می شود.
برای این قبیل کشورها، وجود چهره های چون هوگو چاوز، مورالس، لولا داسیلوا، برادران کاسترو و ... به هیچ وجه قابل تحمل نیست از همین رو شاهد هستیم در کشورهای آمریکای لاتین که چهره های چپ گرا در راس کار هستند تحولات امنیتی آغاز می شود که هدف نهایی آنها سرنگون کردن دولت حاکم است.
بیشتر بخوانید:
فیلم/ مردم بولیوی بخاطر کودتای آمریکایی به خیابان آمدند
نمونه بولیوی و ونزوئلا از مثال های بارز این جریان هستند. البته در خصوص کشورهایی همچون کوبا نیز، آمریکا با استفاده از گزینه فشار اقتصادی سعی در تسلیم کردن آنها دارد.
بر همین اساس اکنون که با تهدید ارتش بولیوی و اعتراضات چند روزه در بولیوی، رئیس جمهور ضد استعماری این کشور کنار رفته غربی ها سعی دارند تا با تمجید از این جریان به نوعی مردم سایر کشورها از جمله ونزوئلا را تحمیق کرده و به نوعی راه را به آنها نشان دهند.
در همین رابطه امروز سه شنبه رویترز در گزارشی به مقایسه تحولات بولیوی و ونزئلا پرداخته و می نویسد: تفاوت تحولات بولیوی و نزوئلا در این است که ارتش ونزوئلا قبول نکرده علیه مادورو قیام کند اما ارتش بولیوی در حمایت از اعتراضات ضد دولتی وارد عمل شد و همین امر منجر به استعفای مورالس گردید.
رویترز در ادامه تلاش کرده تا با لحنی زیرکانه ارتش ونزوئلا را به پیروی از اقدامات ارتش بولیوی تشویق کند.
علاوه بر رسانه های غربی، مقامات این کشورها نیز به تمجید از کودتای انجام شده در بولیوی پرداخته اند برای مثال، دونالد ترامپ رئیسجمهوری آمریکا در واکنش به تحولات بولیوی مدعی شد استعفای ایوو مورالس رئیسجمهوری این کشور موجب بقای دموکراسی میشود و به منزله پیامی خطاب به رژیمهای نامشروع ونزوئلا و نیکاراگوئه است.
وی در این باره مدعی شد: استعفای مورالس لحظهای حساس برای برقراری دموکراسی در نیمکره غربی است. این پیامی است خطاب به ونزوئلا و نیکاراگوئه مبنی بر اینکه اراده مردم همواره پیروز میشود.
آمریکا پرچمدار تحولات بولیوی
علاوه بر این اظهارات ترامپ، دولت واشنگتن از مجمع قانونگذاری بولیوی خواست تا هرچه زودتر جلسهای را با هدف تایید رسمی استعفای ایوو مورالس رئیسجمهوری این کشور آمریکای لاتین ترتیب دهد و در راستای پر کردن خلاء سیاسی موجود، فرایند غیر نظامی انتقال قدرت را آغاز کند.
یک مقام ارشد وزارت خارجه آمریکا نیز در این باره مدعی شد: واشنگتن آنگونه که دولت مکزیک و خود مورالس میگویند کودتا را عامل کنارهگیری وی تلقی نمیکند. بالعکس، این نتیجه اعتراضات مردم بولیوی بود که از حکومتی که خواست آنها را نادیده میگرفت به تنگ آمده بودند.
اتحادیه اروپا
اتحادیه اروپا نیز در واکنش به تحولات بولیوی، تمامی طرفهای درگیر در تنش سیاسی جاری در این کشور را به «خویشتنداری» و «مسئولیتپذیری» را خواند.
فدریکا موگرینی، کمیسر روابط خارجی اتحادیه اروپا روز دوشنبه گفت: «مایلم با صراحت اعلام کنم ما خواهان آن هستیم که همه طرفهای درگیر در کشور [بولیوی] ضمن خویشتنداری و پذیرفتن مسئولیت خود، کشور را به آرامی به سوی انتخابات پیش ببرند؛ انتخاباتی سالم که مردم بولیوی از طریق آن خواسته دموکراتیک خود را ابراز کنند.»
وی پس از آن در جریان یک نشست مطبوعاتی در جمع وزاری خارجه کشورهای عضو اتحادیه اروپا گفت: «اگر بولیوی از ما بخواهد و شرایط فراهم باشد، اتحادیه اروپا هیئتی را برای نظارت بر انتخابات آتی به این کشور خواهد فرستاد.»
ونزوئلا هدف بعدی
آمریکا سالهاست که بدنبال براندای در ونزوئلا و حاکم کردن جریان های همسو با واشنگتن در کاراکاس است. این تلاش های از سال گذشته و با وارد بازی شدن «خوان گوایدو» وارد مرحله جدی شد و وی با رئیس جمهور خواندن خود پیشبرد اهداف آمریکا در ونزوئلا را در دست گرفت.
بعد از اقدام گوایدو، ۵۰ کشور که عمده آنها غربی بودند از گوایدو حمایت کردند اما حمایت های آنها با توجه به آنکه عمده مردم و همچنین ارتش ونزوئلا همچنان از مادورو حمایت می کنند راه به جایی نبرده اند.
البته چند ماه قبل و در زمان حضور «جان بولتون» در کاخ سفید، کودتایی نصفه و نیمه علیه مادورو در ونزوئلا انجام شد اما این کودتا راه به جایی نبرد و همین امر یکی از دلایل ایجاد اختلاف میان ترامپ و بولتون گردید.
اکنون اما با به ثمر نشتسن کودتا در بولیوی گویا غربی ها انگیزه جدیدی یافته اند و تلاش دارند تا این موج ایجاد شده را به ونزوئلا بکشانند.
اینکه این تلاش ها در خصوص ونزوئلا به ثمر می نشیند یا خیز نیاز به بحث جداگانه ای دارد اما آنچه مسلم است آن است تا زمانیکه رهبران چپ گرا و ضد استعماری در کشورهای آمریکای لاتین در راس کار باشند مورادی همچون اعتراض، ناآرامی و کودتا (نمونه های بولیوی و ونزوئلا) و مطرح شدن اتهامات مالی (نمونه برزیل) حربه هایی هستند که با توسل به آنها می توان چهره های حامی غرب را به روی کار آورد.